نامه 2-
خــدای مهربون !
وقـــتی می بـــینم کــسی دارد بــرابــر محبت هایم کوتاه قد می شود ، به جـای برگشتــن به سمتِ تو ، می نشینم که بخـواهد بلند قد شود. اما نه ... این چشـم انتظاری پایانِ هندی ندارد. همه ی آدمــها نسبــی با منند و تنها توی مـــطلق ، توی بــزرگ همیــشه همراه منی. از اینکه کسی نمی تواند زیرِ آبشــارِ محبتــم دوام بیاورد خوشحالم....خوشــحالم خدای خوب ، چون دارد بــاورم می شود محبتم ؛ کودکــ ِ حضور ِ تو شده که فقط تو می توانی آرامــَ ش کنی.... خوشــحالم که حوصله ی دیگران دارد از شدتِ علاقه ام سر می رود. و این یعنی تو باید بخــری اش... بخـــر ! خـــــریدارِ علاقه ام شو.... از این همه به حــراج گذاشتن َ ش خستــه شده ام. زیــاااااد !