نامه 13-
پاییز مشت اَش را باز کرد و مشتی گرد ویـ روس پاشید.
من بی هــ ـوا آمده بودم هـــ ـوایی بخورم ، ویـ روس خوردم...
تا آمدم سیــر تو را ببیـــ ــنم ، سیب ِ گناه خوردم...
ویروس خودش را نشان داده ، اما گناه ِ بی حیا ؛ هنوز زیر نقاب ِ دین دارد لبخنــ ـد می زند !
یا ایها الذین ِ آمــ ــنوا ؟؟ با منی خدا ؟