نامه 12-
در حــــرم ، می خواستم آنقــ ــدر گــ ــــمــــ شوم تا او پیدایم کند ! غریب ُ الـ ـغربا بود دیگـر
در اوج گریه خنــده می کردم ، چطــور گــ ــم شوم وقتـی تو همیــشه کنارم هستی ؟ تو هم که پنهان کردنی نیستی...
نه ...
قبول نیست ...
این بازی ِ قایم باشک مزه ندارد !